loading...
ادبیات پایه هفتم
نیکی بازدید : 219 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (6)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

زندگینامه امام خمینی:

 

امام خمینی در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى ) در شهرستان خميـن از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله عليها, روح الله المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .

او وارث سجاياى آبا و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هدايت مردم وكسب معارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الله العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض), پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمـده بـود به ايران بازگشت و در خميـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت,طاغوتيان و خـوانيـن تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان به مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسير خميـن به اراك وى را به شهادت رسانـدنـد.

بديـن ترتبيب امام خمينى از اوان كـودكى با رنج يتيمىآشنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مكرمه اش ( صاحبه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

 

هجـرت امام خمینی به قـم و تحصيل دروس تكميلـى:

اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينـى نيز رهسپـار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اساتيد حـوزه قـم طـى كرد.

ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:

ميرزا محمد ثقفي تهراني در زمان تحصيل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح ‌الله مصطفوي خميني (حضرت امام) كه در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد كه همين آشنايي، واسطه‌ ازدواج امام خميني(ره) با بانو ثقفي در سال 1308 شمسي شد.

امام خميني در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.


ثمره اين ازدواج تولد سيد مصطفي، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سيد احمد در 26 اسفند 1324 و خانم‌‌ها سيده فريده‌،‌ سيده زهرا و سيده صديقه بود.

 

 

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

 

پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نتيجه رسيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعيـم حـوزه علميه عازم قـــم گرديد. در اين زمان, امام خمينـى به عنـوان يكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بيت و فقه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه براى نخستيـن بار مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فقيه بازگـو نمود .

 

امـام خمينـى در سنگـر مبـارزه و قيــام:

روحيه مبارزه و جهاد در راه خدا ريشه در بينـش اعتقادى و تربيت و محيط خانـوادگى و شرايط سياسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ايشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سير تكاملى آن به مـوازات تكامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از يكسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايران و جـوامع اسلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مختلف ادامه يـافته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتـى پـديد آورد تا امام خمینی در رهبـريت قيام و روحـانيت ايفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگـى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامـى بـودن انگيزه ها, و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى ششـد بر فصل نـويـن مبارزات ملت ايران كه بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد

امام خمينـى خاطـره خـويـش از جنگ بيـن الملل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هر دو جنگ بيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچك بـودم لكـن مدرسه مى رفتـم و سربازهاى شـوروى را در همان مركزى كه ما داشتيـم در خميـن, مـن آنجا آنها را مى ديدم و ما مورد تاخت و تاز واقع مى شديـم در جنگ بيـن الملل اول.

 

پـس از رحلت آيه الله العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه.ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهديد مى كرد. علماى متعهد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علميه قـم را آيات عظام : سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيد محمد تقـى خـوانسارى ـ رضوان الله عليهم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بخصوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجـردى شخصيت علمـى بـرجسته اى بـود كه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مرحوم حايرى و حفظ كيان حـوزه باشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيه الله حايرى و از جمله امام خمينـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام خمینیدر دعوت از آيه الله بروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.


امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با همكارى آيه الله مـرتضـى حايـرى تهيه كرد و به آيه الله بروجردى (ره) پيشنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مورد استقبال و حمايت قرار گرفت .

اما رژيـم در محاسباتـش اشتباه كرده بود. لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى كه به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن كريـم و مرد بـودن انتخاب كنندگان و كانديداها تغيير مـى يافت در 16 مهر 1341 ه.ش به تصـويب كـابينه اميـر اسـد الله علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى ديگر بـود. حذف و تغيير دو شـرط نخست دقيقا به منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصادر كشـور انتخاب شـده بـود. چنانكه قبلا نيز اشاره شد پشتيبانى شاه از رژيـم صهيـونيستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرأيل شرط حمايتهاى آمريكا از شاه بـود. نفوذ پيروان مسلك استعمارى بهأيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خمينـى به همراه علماى بزرگ قـم و تهران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مزبور پـس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .

نقـش حضرت امام خمینی در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شاه و گوشزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علميه در ايـن شـرايط بسيار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافها و نامه ها سرگشاده اعتـراض آميز علما به شاه و اسد الله علـم مـوجى از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافهاى امام خمينـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود.

بديـن ترتيب ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتـى تجربه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بويژه ازآن جهت بـود كه طى آن ويژگيهاى شخصيتـى را شناختنـد كه از هر جهت براى رهبـرى امت اسلام شايسته بـود. با وجـود شكست شاه در ماجـراى انجمنها, فشار آمركا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامه يافت. شاه در ديماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خويـش ر بر شمرد و خـواستار رفراندوم شد . امام خمينى بار ديگر مراجع و علماى قـم را به نشست و چاره جويى دوباره فراخواند .

با پيشنهاد امام خمينى عيد باستانـى نـوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلاميه حضرت امام خمينى از انقلاب سفيد شاه به انقلاب سياه تعبيـر و همسـويـى شـاه بـا اهـداف آرميكا و اسرايل افشا شده بـود . از سوى ديگر, شاه در مورد آمادگى جامعه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مقامات واشنگتـن اطمينان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفيـد نهاده بـود. مخالفت علما براى وى بسيار گران مىآمد .

امام خمينى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنـوان عامل اصلـى جنايات و همپيمان با اسـرأيل ياد مـى كـرد و مـردم را به قيام فرا مـى خواند. امام خمينى در سخنرانى خـود در روز دوازده فرورديـن 1342 شديدا از سكـوت علماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انتقاد كرد و فرمود : امروز سكـوت همراهى با دستگاه جباراست حضـرت امام روز بعد ( 13 فـرورديـن 42 ) اعلاميه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منتشر ساخت . راز تإثير شگفت پيام امام خمينى و كلام امام در روان مخاطبينـش كه تا مرز جانبازى پيـش مـى رفت را بايد در هميـن اصالت انـديشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـأبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .

سال 1342 با تحريـم مراسـم عيد نوروز آغاز و با خـون مظلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مـورد نظر آمريكا اصرار مـى ورزيد و امام خمينى بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فرورديـن 1342 آيه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگرافهايى به علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كه همگـى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفظ جان علماوكيان حـوزه ها مطرح شده بود .

حضرت امام خمينى بـدون اعتنا به ايـن تهديـدها, پاسخ تلگراف آيه الله العظمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تإكيد كرده بـود كه هجرت دسته جمعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .

امام خمينـى در پيامـى( به تايخ 12 / 2 / 1342 ) بمناسبت چهلـم فاجعه فيضيه بـر همـراهـى علما و ملت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرأيل غاصب تـإكيـد ورزيـــد وپيمـانهاى شـاه و اسـرأيل را محكـوم كرد .

قيام 15 خرداد:

ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بـود فرا رسيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهايت استفاده را در تحـريك مردم به قيام عليه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد .

امام خمينى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فيضيه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد .

در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمينى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نيصحت مى كنم دست بردار از اين كارها, آقا اغفال مى كنند تو را. مـن ميل ندارم كه يك روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شكر كنند ... اگر ديكته مى دهند دستت و مى گـويند بخـوان, در اطـرافـش فكـر كـن .... نصيحت مرا بشنـو ... ربط ما بيـن شاه و اسرأيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرأيل حـرف نزنيـد ... مگر شاه اسـرأيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قيام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعزامـى از مركز, منزل حضرت امام خمينى را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگير و سـراسيمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگيرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .

نزديكترين نديم هميشگى شاه, تيمسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبده ترين مإموريـن سياسى و امنيتى آمريكا براى سركـوب قيام و همچنيـن از سراسيمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواك در ايـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضيح داده است كه چگـونه شاه و ژنرالهايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .

امام خمينـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

با دستگيرى امام خمينى  و كشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قيام ظاهرا سركوب شد. امام خمينى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـويان, با شهامت و اعلام اينكه هيئت حاكمه در ايـران و قـوه قضأيه آنرا غير قانـونـى وفاقـد صلاحيت مـى داند, اجتناب ورزيد. در شامگاه 18 فرورديـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهـى در مـدرسه فيضيه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اوليـن سالگـرد قيام 15 خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مشتـرك امام خمينـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علميه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمينـى در هميـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بيانيه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشت : دنيا بـدانـد كه هر گرفتارى اى كه ملت ايـران و ملل مسلميـن دارنـد از اجـانب است, از آمـريكاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـريكـاست كه از اسـرأيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرأيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام خمينى عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون, ايران را در آبـان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد .

از طـرف ديگـر به مـوجب سنـدهـايـى كه بعد از پيــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد, كسانـى همچـون آقاى شريعتمدارى در ايـن زمان ( آبان 43 )از مـوقعيت و نفـوذ خـود استفاده كرده و كـوشيدنـد تا طـرفـداران خـويـش را وادار به سكـوت و عدم حمايت از دعوت امام خمينى نمايند . سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمينى در قـم را محاصره كردند. شگفت آنكه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود .حضرت امام خمينى بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هـواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوريـن امنيتى و نظامى به آنكارا پـرواز كـرد. عصـر آنـروز ساواك خبـر تبعيـد امام خمينى را به اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.

عليرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در ايـن مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكست و در غياب امام خمينـى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پسند زد. اقامت اجبارى در تـركيه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.

تبعيـد امـام خمينـى از تـركيه به عراق:

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم, كشـور عراق اعزام شدند . امام خمينى پس از ورود به بغداد براى زيارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن, سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.

دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمينـى در نجف در شـرايطـى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفتها و كارشكنيها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رويارو بلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام خمينى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرايط مبارزه در ايـن سالها به تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيك از ايـن مصـأب و دشـواريها نتـوانست او را از مسيـرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .

امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصـر مغرض در آبان 1344 در مسجـد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت .

حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد .

امام خمينـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيكهايى به ايران, ارتباط خويـش را با مبارزيـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قيام 15 خـرداد فـرا مى خواند . امام خمينى در تمام دوران پـس از تبعيد, عليرغم دشواريهاى پديد آمـده, هيچگاه دست از مبارزه نكشيـد, وبا سخنـرانيها و پيامهاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .

امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفتح فلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خـويـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در هميـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد .

اوايل سال 1348 اختلافات بيـن رژيـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايرانيان مقيـم اين كشـور را در بدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بعث بسيار كوشيد تا از دشمنى امام خمينى با رژيـم ايران در آن شرايط بهره گيرد .

چهار سال تـدريـس, تلاش و روشنگرى امام خمينـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشـور مخاطبيـن زيادى در عراق, لبنان و ديگـر بلاد اسلامـى بـودنـد كه نهضت امام خمينـى را الگـوى خـويـش مى دانستند .

امـام خمينـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ):

نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدااقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام خمينى در اعتراض به شرايط پيـش آمده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امام خمينى در آن شـرايط اجـازه خـروج نـدادنـد .

سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد, مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهـى و سياسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژيم بودند .

شاه در ادامه سياستهاى مذهب ستيز خـود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مبدإ هجرت پيامبر اسلام به مبدإ سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنيشى سخت, فتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايه شاهنشاهـى داد. تحريـم استفاده از ايـن مبدإ موهوم تاريخى همانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران استقبال شـد و هر دو مـورد افتضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد .

اوجگيـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قيـام مـردم:

امام خمينـى كه به دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهايت بهره بـردارى را كـرد. امام خمينى در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند .

شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمينى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بـود. امام خمينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى توهيـن آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ايـن مقاله, به قيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد كه طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدنـد . شاه عليـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش كند .

او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا به كـودتاى نظامـى ارزيابـى مى كرد .

هجـرت امـام خمينـى از عراق به پـاريـس:

در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران, عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد .

روز 12 مهر ,امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيـم ايران از ورود امام خمينى به ايـن كشـور جلوگيرى كـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمينى به لبنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم به هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند .

و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعاليت سياسـى به امام خمينى ابلاغ كـردنـد. ايشان نيز در واكنشـى تنـد تصـريح كـرده بـود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ايـن كشور به آن كشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد .

امام خمينى در ديماه 57 شوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى كـابينه بختيار در روز 26 ديماه از كشـور فـرار كرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ايران پيجيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند .

بـازگشت امـام خمينـى به ايـران پـس از 14 سـال تبعيـد:

اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام خمينى در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كـس كه مى شنيد اشك شـوق فرو مـى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامهايى به مردم ايران گفته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشت ساز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بختيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.

دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نياورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ايـران چنـان عظيـم و غيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعتراف شـده و مستقبليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .

سرنگونى نظام شاهنشاهى و پيروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن يوم الله:

روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نيروى هـوايى در محل اقامت امام خمينى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ايشـان بيعت كـردند.

سفارت آمريكا و شـوروى بـوسيله ساواكيها و پـس مانده هاى رژيـم شاه و با تحريك گروهكهاى كمـونيستـى به اصطلاح مجاهدين خلق ( منافقيـن ) در حـركتهاى ايذايـى عليه انقلاب مشـاركت فعال داشتنـد . گـروهك تروريستـى فرقان , انديشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاريخ 12/2/58 و آيه الله قاضـى طباطبايى 10/ 8/58 و دكتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور كـرد و در تـرور آقـايان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبيلـى نـاكـام مـاند .

كمتر از دو ماه از پيروزى انقلاب نمـى گذشت كه 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردين سال 58 در يكـى از آزادتـريـن انتخـابـات تـاريخ ايـران رإى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پياپى براى تدويـن و تصـويب قانـون اساسـى و انتخاب نمايندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گرديد .

امام خمينى پـس از پيروزى انقلاب در تاريخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلإ به بيمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ايـن شهر بود . حضرت امام خمينى پس از 39 روز مداوا در بيمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساكـن شد و سپـس در تاريخ 27 / 2 / 1359 بنا به تمايل خـود به منزلـى محقر متعلق به يكـى از روحـانيـون ( حجه الاسلام ) سيـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مكـان كـرد و تـا زمـان رحلت در همين منزل ماند .

در انتخابات اوليـن دوره رياست جمهورى ايران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حاليكه امام خمينـى در بيمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پيشـى گرفت . او كه در آستانه پيـروزى انقلاب به كشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانيهاى و ارأه كتابهاى خـويـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى كرد .

امام خمينى در مراسـم حكم تنفيذ رياست جمهورى وى فرمودند : مـن يك كلمه به آقاى بنى صدر تذكر مى دهم . اين كلمه براى همه است: (( حب الدنيا راس كل خطيئـه)) كيـش شخصـيت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بكـار گيـرى ايـن نصيحت شـد. وحدت ملـى با اختلاف افكنيهاى بنـى صدر به مخاطره افتاده بـود .

سرانجام امام خمينى طـى حكمـى كـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى كل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى به بى كفايتى وى داد .

از اين پـس منافقيـن رسما دست به اقدامات براندازى و فعاليتهاى تروريستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تيمى مخفى شدند . حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروريستـى منافقيـن قرار داشت . ايـن حزب پـس از پيـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـايان : خـامنه اى , دكتـر بهشتـى , دكتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبيلى به منظور سازماندهى نيروهاى مومـن به راه امام خمينى و مقـابله بـا تحـركات گـروهكهاى سياسـى ضـد انقلاب تشكيل شده بود .

آيه الله خامنه اى روز 6 تير ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى كه منافقيـن در مسجـد ابـاذر تهران كـار گذاشته بـودنـد به هنگـام سخنرانـى مجروح گرديـد . فرداى آن روز فاجعه اى عظيـم به وقـوع پيوست . 72 تـن از كار آمدتريـن عناصر نظام اسلامى و ياران امام خمينى كه در ميان آنان رئيـس ديوانعالى كشـور ( دكتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئوليـن قـوه قضـأيه وجمعى از منتفكـريـن و نـويسنـدگان و نيروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى كه عامل نفوذى سازمان منافقيـن كار گذاشته بود , شهيد شدند . دو ماه بعد در روز 8 شهريـور 1360 آقاى محمد على رجايـى چهره محبـوب مردم ايران كه بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم به رياست جمهورى انتخاب شده بود به همـران حجـه الاسلام دكتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزير ) در محل كار خـويـش با انفجار بمبى ديگر به شهادت رسيدند .

منافقين در نظر مردم ايران منفورتريـن مجرمينى هستند كه هيچگاه جنايات جانيان مشهور تـاريخ معاصـر ايـران به آنان نمـى رسـد . علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتريـن شخصيتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئيـس جمهور و نخست وزير ايران , چهره هاى برجسته ديگرى نيز بـوسيله اقـدامات تروريستـى منافقيـن از مردم ايران گرفته شـدنـد كه مـى تـوان از ترور آيه الله صـدوقـى امام جمعه يزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آيه الـله دستغيب امام جمعه شيراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آيه الله مدنـى امام جمعه تبـريز ( 20 / 6 / 60 ) , آيه الله قـدوسـى به همراه سرتيپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصيت روحـانـى ديگـر نام بـرد كه هـر يك در منطقه اى وسيع از ايران بـر دلهاى مـردم حكـومت داشتنـد و نقـش آفـرينـان نهضت امـام خمينـى بـودند.

جنگ تحميلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمينى و ملت ايـران:

شكست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سياسـى كه از سـوى آمـريكا در جهان پيگيرى مـى شـد و شكست ايـن كشـور در عمليات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمريكا , و ناكامى در تجزيه كردستان , هيئت حاكمه ايـن كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عيار سـوق مـى داد

روحيه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو كشـور نيز شرايطـى ا يدهآل براى آمريكا پـديـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ايران چـراغ سبز داده و فرمان عمليات را صادر كند .

به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهريـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـويـش را در طول 1280 كيلومتر مرز مشترك از شمالى تريـن نقطه مـرز مشتـرك با ايران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ايران آغاز كرد . همزمان هـواپيماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق ديگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران كـردند.

ارتـش ايران كه بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسيب ديده و از هـم گسيخته بـود , دوران اوليه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.

سپاه تازه تإسيـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى كه به فـرمان امام خمينـى تشكيل شـده بود در آغاز راه بـود و نيـرو , تجهيزات , و تجـربه كـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت.

نخستيـن واكنشهاى امام خمينى واولين پيامها و سخنرانيهاى امام خمينى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصيت وى و نــوع فرماندهـى او بسيار جالب تـوجه است كه در اينجا مجال بازگـويـى ظرافتها و ويژگيهاى آن نيست . امام خمينى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر كرد .

قبلا فرمان امام خمينى مبنى بر بسيج عمومى و تشكيل ارتـش بيست ميليونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ايـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسيجيـان به جبهه هـا فضـاى ايـران را دگـرگـون سـاخته بــود . مـوفقيتهاى پياپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شكست را در جبهه بعثيها نمايان ساخت .

انـواع سلاحهاى پيشرفته اى كه حتـى در شـرايط صلح نيز تهيه آنها دشـوار و به چنـديـن سال پيگيـرى و مذاكـره و امتياز دادن نياز داشت به سـرعت در اختيـار صـدام قـرار گرفت.

مـوشكهاى اگزوسه و هواپيماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند . امام خمينى در شرايطـى دفاع مقدس ملت را هدايت مى كرد كه جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمريكا و اروپا تحريـم تسليحاتى شده بود و براى يافتـن يك قطعه هواپيماهايش مى بايست ماهها وقت صرف كند .

سقوط صدام به دست سپاه اسلام كوس شكست چنديـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اينك بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـريكا و شـوراى امنيت بـر مسـدود كـردن راه پيشروى رزمندگان ايرانـى و جلـوگيرى از سقـوط صدام متمركز شـده بـود . قطعنامه 598 شـوراى امنيت از تصويب گذشت . ايـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرايط قبلـى ايران براى ترك نبـرد را كه از آغاز دفاع خـويـش بر آنها اصرار مـى ورزيد ولـى سازمانهاى بيـن المللـى به اميد پيروزى صدام زير بار نمى رفتند , پذيرفته بـود

ايـن گروه در پايان بررسى به اتفاق آرإ نظر خـويـش را مبنى بر آماده بـودن شـرايط بـراى اثبـات حقانيت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرك مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .

پيـام امـام خمينـى معروف به پيـام قبـول قطعنـامه تعبيـر امام خمينـى از پذيـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقايقـى ناگفته دارد و حاوى نكات ظريف بسيارى است كه بيان آنها در ايـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذكر فـرازى از پيام امام خمينىدر ايـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه كه حقيقتا مسئله بسيار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود , ايـن است كه مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مـى ديدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى كه از ذكر آن فـعلا خـوددارى مـى كنـم و بـه اميد خـداوند در آينده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد كه اگر نبـود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار مـا بـايـد در مسيـر مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شـود هرگز راضـى به ايـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرايـم گـواراتـر بـود.

اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ايـران نيز چنيـن بـوده و خـواهـد بـود ...

از جمله شگفتيهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ايـران آنكه در تمام ايـن مـدت مردم ايران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابيهاى به ارث مانده از رژيـم سابق هيچگاه از دست ندادنـد و در هميـن مـدت علاوه بر اداره كامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى كشـور از پروژه هاى عظيـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اكتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نيروگاههاى انرژى و بهسازى امور كشاوزرى و افزايـش دانشگاهها و مراكز تحقيقاتى كشـور و ديگر امـور مربـوط به تـوسعه ملى را با جديت دنبال كردند .

امـام خمينـى در تــــاريخ 4 / 2 / 1368 به منظور اصلاح و تكميل اركان تشكيلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئيـس جمهور وقت ( حضرت آيه الله خـامنه اى ) هيئتـى از صـاحب نظران و كـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدويـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس 8 محور تعيين شده در هميـن نامه نمود . اصلاح مواد مربوط به شرايط رهبـرى , تمركز در قـوه مجـريه و قضأيه و صـدا و سيما و وظايف مجمع تشخيص مصحلت نظام از اهـم ايـن موارد بود . مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاريخ 12 آذر 1368 ( بعد از رحلت ) به رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و با اكثريت مطلق آرإ به تإييد ملت ايران رسيد .


 

دفـاع از پيامبـر اسلام و ارزشهاى دينـى آخـريـن رويارويـى امام خمينى با غرب:

ماجـراى تـدويـن و انتشار وسيع كتاب مبتذل آيات شيطانـى نـوشته سلمان رشدى و حمايت رسمـى دولتهاى غربـى از آن سر آغازى بر فصل تهاجـم فرهنگى بـود . امام خمينى با تـوجه به دلايل و واقعيتهاى فـوق در تاريخ 25 / 11 / 1367 در ضمـن چند سطر كـوتاه با صـدور حكـم ارتداد و اعدام سلمانى رشدى و ناشريـن مطلع از محتواى كفر آميز ايـن كتـاب , انقلابـى ديگـر بـر پـا كرد.

سالهاى آخر عمر امام خمينى و حوادث ناگوار:

چند حادثه در ايـن سالها اتفاق افتاد كه اثر آن بر روح و خاطرهامام خمينى سنگينى مى كرد . يكى از ايـن حوادث , شهادت مظلومانه حجاج بيت الله الحرام در كنار خانه خدا و در مراسـم حج سال 1366 بود.

در پهنه مسأل داخلى نيز شرايطـى كه منجر به بركنارى قأم مقام رهبـرى از سـوى امام خمينـى ( در تاريخ 8 / 1 / 68 ) گرديـد از جمله حوادث ناگوار ديگر بـود ) امام خمينى درآخريـن نامه اى كه خطاب به وى نـوشت و منجر به پذيرش استعفا و بركنارى او از قأم مقام رهبرى گرديد ايـن نكته را تصريح كرده بـود كه او از ابتدا با انتخاب آقاى منتظرى به عنـوان رهبر آينده نظام اسلامـى مخالف بوده و ايشـان را فاقد طاقت لازم براى پذيرش اين مسئوليت سنگيـن و خطير و مشكل مى دانسته است .

 

رحلت امـام خمينـى :

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او , و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش , فـرا مـى رسيد .امـام خمينـى خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.

 

 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود.

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

 

************************

**************

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى



11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله



2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)



2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد

16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید

دانش ها:

بن ماضی (بن گذشته) یک از دو گونه بن در دستور زبان فارسی است.

فعل در زبان فارسی دارای دو بخش بن و شناسه است. بنِ فعل در بر گیرنده معنای فعل است و شناسه بیان کننده زمان یا شخص.

برای رسیدن به بن ماضی فعل در زبان فارسی، لازم است که «ن» را از آخر مصدر آن حذف کنیم.

نمونه:

  • رفتن: رفت
  • دیدن: دید

نکته دوم:

نثر را در لغت نامه ها چنین تعریف کرده اند:

نثر یعنی: پراکنده کردن، پراکنده، کلام غیر منظوم، خلاف نظم و سخنی که دارای وزن و قافیه نباشد.

اما از یک طرف نیز آمده اند نثر را به چند گروه تقسیم کرده اند که حکایت از مزِیّن بودن به سجع و سایر آرایه های ادبی دارد :

1- نثر مرسل که دارای خصوصیات زیر است:

الف- ساده و روشن با جملات کوتاه

ب- خود داری از واژه های سخت عربی

ج- بهره نگرفتن از مترادفات

د- توصیفات کلی و کوتاه

ر- نبود آرایه های لفظی و پیچیده

 

نمونه های نثر مرسل در تاریخ ادبیات:

تاریخ بلعمی از ابوعلی بلعمی – قابوس نامه  و سیاست نامه از عنصرالمعالی کیکاووس اب اسکندر- سیرالملوک یا پنجاه فصل از  خواجه نظام الملک طوسی – ترجمه ی تفسیر طبری از محمد بین جریر طبری و هزاران نمونه از این نوع در تاریخ ادبیات

2- نثر مسجّع و فنّی که دارای خصوصیات زیر است:

الف- به کار بردن انواع سجع و قوافی

ب- به کار بردن مترادفات، تشبیهات، استعارات، و توصیفات شاعرانه

ج- روانی در وزن

نمونه های نثر مسجّع و فنّی : مناجات نامه ی شیخ عبدالله انصاری- کلیله و دمنه نصرالله منشی ، گلستان سعدی و نمونه های بسیار از این نوع در تاریخ ادبیات ترک و عرب

3- نثر مصنوع و متکلّف که دارای خصوصیات زیر است:

الف- زیاده روی در بهره گیری از سجع های متوالی و ترکیبات و اصطلاحات

 ب- فنّی شاعرانه

ج- سرشار از تکلف

د- توجّه بیشتر به لفظ و بی توجّهی به معنی

ر- عمق معانی

نمونه های نثر مصنوع و متکلّف:

کتاب های تاریخ جهانشاه از عطاملک جوینی، مرزبان نامه از سعدالدّین وراوینی، مقامات حمیدی از قاضی حمیدالدیّن بلخی و نمونه های بسیاری در تاریخ ادبیات

4- نثر بینابین یا نثر مرسل عالی که مشترک در بین نثر فنی و مرسل و منظوم بوده و تاریخ بیهقی و قسمتهایی از حکایت نامه ها در تاریخ ادبیات  نمونه ای از این نوع می باشد.

5- نثر  گفتاری معاصر:

نثر گفتاری یا نثر شکسته که عبارت از جمله های ساده با معانی ساده در کلمات می باشد و جمله ها با روالی ساده در رشته ی کلام جا می گیرند. از دیگر آرایه ها به جز اینکه در محاوره های معمولی مصطلح باشد در آن نیست. از این نوع نثر در نقل قول ها، نمایشنامه ها، داستانها، و فیلم نامه ها بهره گرفته می شود.

روی هم رفته، نثر در اصطلاح ادبی به سخنی گفته می شود که دارای وزن و قافیه نباشد و سخنی را نیز که در قالب نثر نوشته شود « منثور » گویند. ( برگرفته از گروه ادبیات تبیان :  http://www.tebyan-zn.ir/News-Article/persian_literature/2012/8/25/74036.html)

۶- نثر ساده ی معاصر: که در آن نوشته ها در حالت محاوره ای ساده و یا کتابی ( با رعایت زبان دستوری ) می باشد

۷- نثر شعر معاصر : که مقابلش  می شود نظم شعر معاصر.

قالب نثر شعر معاصر در حقیقت تکرار و ادامه ی قالب نثر روان و فنی و مسجّع و مرسل عالی و دکلمه های ادبی و دلنوشته های عاشقانه و عارفانه است که در نام های مختلفی چون نیمائی، سپید، طرح ، چند سطری و امثال اینها جریان می یابد.

فرق «شعر نظم» با «شعر نثر» در این است که سطور در شعر نظم  مطابق تعریف و با نظمی خاصّ آرایش می یابند اما در شعر نثر ،جملات به صورت نثر  نوشته می شوند. لذا هرکس می تواند مطابق سلیقه ی خودش جملات را برش دهد. و این روش در دکلمه های ادبی و دیگر آثار بجای مانده از قرن پنجم رایج است:

مثال از شیخ عبدالله انصاری:

 کریما!

گرفتار آن دردم

 که تو دوای آنی

 در آرزوی آن سوزم

که تو سرانجام آنی

 بنده ی آن ثناام که تو سزای آنی .

 من در تو چه دانم تو دانی ،

 تو آنی که خود گفتی و چنان که گفتی آنی

 

و قطعه ای دیگر:

 

در کودکی پستی

در جوانی مستی

در پیری سستی

پس کی خدا پرستی

 

 اگر بر هوا پری مگسی باشی

و اگر بر دریا روی خسی باشی ،

دلی بدست آور تا کسی باشی

 

و نمونه ای از سعدی شیرازی:

عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت
من بنده امید آورده‌ام نه طاعت
به دریوزه آمده‌ام نه به تجارت
اِصْنَعْ بی ما اَنتَ اهْلُه

 

نمونه ای از قالب نثر مرسل فنی معاصر :

نیما یوشیج:

در شب سرد زمستانی کوره ی خورشید هم چون کوره ی گرم چراغ من نمی­سوزد.

و به مانند چراغ من نمی افروزد چراغی هیچ،نه فرو بسته به یخ ماهی که از بالا می افروزد …

من چراغم را در آمدرفتن همسایه­ام افروختم در یک شب تاریک و شب سرد زمستان بود،

 باد می پیچید با کاج،

در میان کومه­ها خاموش، گم شد او از من جدا زین جاده­ی باریک

 و هنوز قصه بر یاد است وین سخن آویزه­ی لب: که می افروزد؟ که می سوزد؟ چه کسی این قصه را در دل می اندوزد؟ در شب سرد زمستانی کوره ی خورشید هم چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد.

 

نمونه ای از قالب نثر مرسل ادبی معاصر:

 

احمد شاملو:

 

شبانه شعری چگونه توان نوشت تا هم از قلبم سخن بگوید هم از بازویم ؟

شبانه شعری چنین چگونه توان نوشت ؟

من آن خاکستر سردم که در من شعله ی همه ی عصیان هاست،

من آن دریای آرامم که در من فریاد همه توفان هاست

من آن سرد آب تاریکم که در من آتش همه ایمان هاست.

 

با توجّه به نمونه های بالا در می یابیم که شعر با نثری که منظور نظر ماست متفاوت است. بنابر این نثری که خالی از احساس و آرایه بوده و یا آرایه هایی تهی از جوشش در آن به آغوش جمله تحمیل گردند، نمی تواند شعریت دلنشین و به درد خوری داشته باشد. تنها با بریدن سطرهای نثر نمی توان به روی نوشته ای اسم شعر گذاشت. شما شعر نثر در قالب نثر روان فنی یا مسجّع بنویسید، جملاتش را  برش ندهید. آنکس که اهل فن است شعر بودن آن را خواهد فهمید. به نثری ادبی از  دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی توجه فرمایید:

« چه بگویم که دل افسردگی ات از میان بر خیزد؟ نفس گرم گوزن کوهی چه تواند کردن؟ سردی برف شبانگاهان را که پر افشانده به دشت و دامن؟ »

و یا نمونه ای دیگر:

« در روزهای آخر اسفند، کوچ بنفشه ها زیباست.

در نیمروز روشن اسفند، وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد، در اطلس شمیم بهاران، با خاک و ریشه، میهن سیارشان در جعبه های کوچک چوبی، در گوشه ی خیابان می آورند، جوی هزار زمزمه در من می جوشد.

ای کاش، ای کاش آدمی وطنش مثل بنفشه ها در جعبه های خاک ، یک روز می توانست همراه خویشتن ببرد هرکجا که خواست، در روشنای باران ، در آفتاب پاک.»

احساس لذتبخشی در نثر ادبی فوق نمایان است. حالا اگر جملاتش را برش دهیم  و زیر هم بنویسیم ، بر لذتش افزوده خواهد شد؟!  تصویر عوض خواهد شد؟!

پس شعریت در قالب نثر های روان و مسجع و فنی ادبی در برش نامنظم سطور نیست و باید محتوا شعریت آن را تصدیق نماید.

به عبارتی، چاه باید از خودش آب داشته باشد با ریختن سطل به سطل نمی شود.

هر نثری شعر نیست

آنچه از نثر ، مورد نظر بنده می باشد « نثر ساده » است.

در نثر ساده ی کتابی، توصیفات شاعرانه نیست و قوائد و دستور زبان، تا حدودی رعایت می گردد. یعنی در یک جمله یا سطر، فاعل و فعل و مفعول و.... هر کدام در جای مشخص خود قرار می گیرند. اما اگر در یک جمله، قواعد به هم ریزد و کلام با آهنگی ویژه از سختی به نرمی گراید، بطوری که نوعی لذّت از خوانش آن احساس گردد، آن جمله بر طایفه ی شعرها قدم نهاده است. مثل نوشته هایی در قالب های نثر روان فنی و مسجع قرن پنجم  و یا نثرهای ادبی و بحر طویل و دکلمه های عارفانه و عاشقانه ی قرن ششم و هفتم تا عصر حاضر.

عنایت داشته باشید:

عبارت « به خدا سپاس می گویم » نثر است

اما

عبارت « منّت خدای را » شعر است

بنابر این شعر در قالب نثر، می تواند از صنایع ادبی مثل آهنگ کلام، تصویر و تخیّل، قافیه و سایر آرایه هایی که در احساس غوطه ورند، برخوردار باشد.

همه ی نثرها شعر نیستند اما همه ی نظم ها شعر هستند لیکن درجات و  مراتبشان متفاوت می باشد. برای اینکه یکی از دلایل شعر بودن مطلبی، خروج از قواعد نثر و ایجاد آهنگ در کلام می باشد که این در نظم محسوس است.

شاید شعریت یک نظم، قوی و شعریّت یک نظم بسیار ضعیف باشد اما در شعر بودنش هیچ شکی نیست.

سطور در نثرهای شاعرانه ، به دلیل اینکه موسیقی منظّمی ندارند، از  چینش کلام و نظام بخصوصی تبعیّت می کنند. چنانکه بسیاری از آثار گذشتگان از قرن سوم گرفته تاکنون ( چه در ادبیات عرب و ترک و فارس و...) شعر هستند. قواعد نثر ساده را به هم ریخته اند و در احساس های عمیقی مملو از گنجهای پند و رمز و راز زمانه و شورهای عارفانه و عاشقانه کتاب به کتاب و سینه به سینه می گردند.

به قطعه ای از  آثار  شیخ عبدالله انصاری توجّه فرمایید:

 

الهی!

از آنچه نخواستی چه آید؟!

و آن را که مخواندی کی آید؟!

نا کشته را از آب چیست؟

و نا خوانده را جواب چیست؟!

تلخ را چه سود اگر ش آب خوش در جوار است

و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است!؟

 

الهی!

در جلال رحمانی

در کمال سبحانی

نه محتاج زمانی

و نه آرزومند مکانی

نه کس به تو ماند

و نه به کسی مانی....

 

همین که در اثر فوق ، پیامی عرفانی ، حسّ درون انسان را تکان می دهد کافی نیست؟!

آیا کدام یک از نشانه های شعر بودن در نثر فوق محسوس و مشهود نمی باشد؟

می بینیدکه:

قافیه دارد

احساس دارد

قواعد کتابی نثر ساده را به هم می ریزد

تصویر و استعاره و شور و احساس و رمز و رموز عرفانی دارد:

 

« تلخ را چه سود اگر ش آب خوش در جوار است

و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است!؟»

 

اینها همه مزیّن به تصاویر و آرایه اند.

عرض می دارد: نثری که از قواعد و اصول دستور زبان خارج و مزیّن به آرایه های گوناگون ادبی شد، شعر است. لیکن این شعر درجه بندی می شود. شاید ضعیف باشد، شاید قوی.

اگر ضعیف باشد آنوقت می گویند « فلان شعر با توجّه به فلان لحاظ ضعیف است ».

در قرون گذشته، انواع مختلف نثرهای ادبی را که مزیّن به آرایه های شاعرانه بودند، با عنوان « دکلمه » در محافل مختلف استفاده می کردند.

لیکن در قرن حاضر آمدند نثرها را تحت عنوان شعر نو ( نیمائی، سپید، طرح، نثر چند سطری و چند گانی و .... ) در ادبیات، وسعت بخشیدند...

اما بسیار جای تآسف دارد که خیلی از این نثرهای معاصر به دلیل اینکه از روی احساس درونی نوشته نشده اند، شعر نیستند.

و اینک با میلیونها نثر نویس به اشتباه می بالیم که شعرمان دارد در مسیر درست خودش حرکت می کند .

تنها برش دادن سطور نثر و زیر هم نوشتن پاره های نامنظّم کوتاه و بلند جملات ، نشانه ی شعر بودن نیست. روزنامه های ما پر از چنین نثرهایی گیج کننده هستند که نه احساس و اندیشه درش هست و نه پند و پیام به درد خوری را در آغوش صنایع و آرایه های ادبی برخوردار می باشند.

با این حال، چیدن آرایه هم در یک سطر ، اگر خالی از پیام باشد، به تنهایی برهانی بر  موجودیّت شعور نیست.

می توان در عرض یک ساعت هزار کلمه نثر نوشت که پر از تصویر و کنایه و ترکیب و آرایه های مختلف است اما هیچکدام نیز از دل بر نخاسته اند.

بنابر این نثر خالی از احساس و تهی از شعر و شعریّت نیز بسیار است.

احتمال می دهم اجداد ما بدین خاطر نثرهای ادبی را تحت عنوان شعر  برای نسل ها معرفی نمی کردند که موجبات تخریب موسیقی را فراهم می آورد. برای اینکه از قدیم شعر و موسیقی لازم و ملزوم یکدیگرند.

قبل از نتیجه گیری، توجّه شما را به شعری از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی جلب میکنم:

ای شعر پارسی که بدین روزت اوفکند

کاندر تو کس نظر نکند جز به ریشخند

ای  خفته  خوار  بر  ورق  روزنامه ها

زار و زبون، ذلیل و زمینگیر و مستمند

نه شور و حال و عاطفه،نه جادوی کلام

نی رمزی از زمانه  و  نی پاره ای ز پند

نه رقص واژه ها،نه سماع  خوش حروف

نه پیچ و تاب معنی، بر لفظ چون سمند

 یا رب کجا شد آن  فر  و  فرمانروایی ات

از  ناف  نیل   تا   لبهّ ی   رود  هیرمند

یا رب  چه بود  آنکه  دل شرق می تپید

با هر  سرود  دلکشت، از دجله  تا زرند

فردوسی ات  به صخرهّ  ستوار  واژه ها

معمار   باستانی   آن   کاخ    سر بلند

ملاح چین،سرودهّ سعدی، ترانه داشت

آواز   بر کشیده   بر آن   نیلگون   پرند

روزی  که  پایکوبان  رومی  فکنده  بود

صید  ستارگان  را  در  کهکشان  کمند

ازشوق هر سرودهّ حافظ به ملک فارس

نبض  زمانه  می زد  ،  از  روم  تا خجند

فرسنگ های فاصله ، از مصر تا به چین

کوته  شدی  به  معجز  یک  مصرع بلند

اکنون میان شاعر  و  فرزند  و همسرش

پیوند   بر  قرار  نیاری   به  چون  و  چند

زیبد   کزین   ترقی   معکوس   در زمان

از بهر چشم زخم،بر آتش نهی  سپند!

کاین  گونه  ناتوان  شدی  اندر لباس نثر

بی قرب تر  ز  پشگل  گاوان  و  گوسپند

جیغ   بنفش   آمد   و   گوش   زمانه  را

آکند   از   مزخرف   و   آزرد   زین  گزند

جای  بهار   و   ایرج   و   پروین   جاودان

جای  فروغ   و   سهراب ؛ امیّدِ  ارجمند ،

بگرفت   یافه های   گروهی  گزافه  گوی

کلپتره های  جمعی  درجهل  خود به بند

آبشخور  تو   بود  ،  هماره  ضمیر  خلق

از  روزگا ر   گاهان    وز   روزگار   زند

واکنون سخنورانت  یک سطر خویش را

در  یاد  خود  ندارند  از  زهر  تا  به قند

در حیرتم  ز  خاتمهّ  شومت  ای  عزیز

ای شعر پارسی که بدین روزت اوفکند؟!

نتیجه:

ما در یک احساس، به زمان وابسته ایم و تغییر زبان و بیان و تصاویر با گذشت زمان، امری طبیعی است. روزگاری اجداد ما در شعر از تیر و کمان بهره می بردند امروز  هم زمان چنین اقتضاء می کند که از مسلسل و تانگ بگوییم. فردا هم در مجالس ادبی کره ی مرّیخ از  سفینه و ... خواهند گفت. قالب نثرهایمان همچنان در روال و نرمال گذشته است و تنها در سلیقه های مختلفی تغییر اسم به نوی نیمایی و سپید و امثالهم داده است.

این یک حقیقت است که اگر ما هم راز گشایی نکنیم آیندگان بدون هیچگونه رودربایستی به این کار دامن خواهند زد.

اینک هرچه در وزن « الا یا ایهالساقی ادرکاساً و ناولها » در زبان امروزی و تصاویری غیر از تصاویر قرن هفتم و ششم ، غزل بنویسند، بلاخره نام قالبش غزل است. آن تصاویر هم که امروز برای ما غریب می آیند در قرن خودشان نو بوده اند، حتّی بسیارشان اکنون هم نو هستند.

صحبت از قالب است.

شاملو اسم قالب نثر مرسل ادبی را که از قرن سوم رایج است « سپید » گذاشته و نیما اسم  قالب نثر روان و مسجع و بینابین فنی را که از قرن پنجم رایج است، نو ( نیمایی ) گذاشته است.

و حالا در این قالبها هرگونه ضربی را می توان زد: طبیعت،پند،مناجات،عرفان،عاشقانه،گل و چمن، کویر، جنگل، خرابه، میخانه، مسجد، جبهه، ایثار و .....

مگر در قدیم در قالب نثر از طبیعت و خاطرات و بیشه و باغ و دریا نمی گفتند که حالا تازگی داشته باشد؟

مناجات نامه ی شیخ عبدالله انصاری برای همیشه شعر نو ست، برای اینکه هر وقت بخوانیم لذتش تکرار می شود.

قالب شعر نثر یا شعر منثور برای خودش تعریف دارد و قالب شعر نظم یا شعر منظوم نیز برای خودش تعریف دارد.

در هر دو قالب می توان احساس را بیان کرد لذا فرقشان در این است که در شعر منثور، سطرها بصورت نثر است و هر کس متناسب سلیقه ی شخصی می تواند سطرهایش را برش دهد و برش سطرها از روی نظم و انضیاط نیست. اما در شعر منظوم، سطرها از روی تعریف و از روی انضباط و نظم خاصّی آرایش یافته و از نوعی ترتیب و سلیقه برخوردار هستند.

خواهشمند است ادیبان در کنار تعصّباتی، به خاطر تثبیت نام کسی در تاریخ ادبیات، تعاریف قالب ها را بطور توجیه آمیزی دستکاری نفرمایند که در بین نسل با هوش آینده آبرو و اقتدارشان از بین می رود.

امیدوارم نثرهای شاعرانه ی کنونی ما در قالب های نثر روان و مسجع و مرسل و فنی و بینابین و... تحت عنوان « شعر نثر»  چه در یک سطر و چه در دو سطر و چه در سه سطر و چه در صد سطر کوتاه و بلند، تهی از شعریّت و اندیشه و احساس و پیام نباشد تا اینکه بتواند جای خالی کمبود زیبائی موسیقی منظوم را در خود پر نماید. اما مقام نظم ( چه در غزل و مثنوی و چه در زلال عروضی قافیه دار ) به شرطی که زحمت گنج آوری را مالک گشته و در عمق احساس، حرفی برای گفتن داشته باشد، قابل مقایسه با نثر نیست.

با تقدیم زلال زیر ، موفقیّت همه ی دوستان عزیز در عرصه ی ادبیات را از درگاه ایزد منّان خواستارم.

 

خادم اهل قلم

دادا بیلوردی

تبریز – دوم خرداد 1392 هجری شمسی

 

 

شعر می دانید چیست؟

شعر هم نوعی بهار زنـدگیست

عالمی از واژه ها در  باغ دل پروردن است.

شعر تقسیم سطور نثر نیست

باید اندر شعر زیست

 

موسیقی در نظم هست

نظم در آهنگ، شور بـزم هست

گاه در یک قافیه صد معنی و احساس بین.

چارچوب نظم ها را عظم  هست

انسجـام و حــزم هست

 

ای بسا مُنشی که مُرد

ای بسا نثری که مُهر « مُرد» خورد

ای بسا کاهــی کــه بـا تبلیـغ، نام شعر یافت،

بعدهـا در پنـجــه ی آتـش فـسـرد

سهمی از جنگل نبـرد

 

نی که بی نایی شود

دست باد افتاده هر جایی شود

شعر در هر قالبی چه نظم و چه نثر و زلال

باید همچون شهر رویایی شود

غـرق زیـبـایــی شود

نکات املایی:

درس املا فرصتیست برای ارزشیابی مهرت های گوش دادن و نوشتن

نکات انشایی:

جمله هارا با کلمات مناسب به یکدیگز پیوند دهید.

مطالب زائد را از نوشته حذف کنید و از تکرار بیهوده بپرهیزید.

نیکی بازدید : 231 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

پیامبر اکرم برای ما بهترین اسوه هستند.

همانطور که خدا در قران میفرمایند:

به درستی که رسول خدا برای شما اسوه و نمونه نیکوییست.

تصویر صفحه اصلی

خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم

با جستجو در زندگی بزرگان و دقت و تأمل در حالات روحی آنها می‌توان به کمالات و خصال برجسته آنها پی برده و آنها را بیشتر شناخت. از این بالاتر با نگاهی به مراحل مختلف زندگی پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) علاوه بر این که با خصوصیات اخلاقی ایشان آشنا می‌شویم؛ از ایشان به عنوان یک نمونه برتر و یک انسان کامل سرمشق و الگو می‌گیریم.

خلاصه زندگی چهل ساله پیش از بعثت ایشان را عفت و پاکدامنی، امانت و صداقت، راستی و درستی، احسان و نیکی به بینوایان و زیردستان، تنفر از پلیدی‎های اخلاقی حاکم بر روزگار و بتان و بت‌پرستان تشکیل می‌دهد.

اخلاق پسندیده و رفتار جوانمردانه و نیکویی که در پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دیده می‌شد و همگان را به ستایش و احترام وامی‌داشت، سبب گردید تا خداوند در قرآن ایشان را ستایش کرده و ایشان را صاحب خلق عظیم بداند.

رسول خدا از همان ابتدای جوانی در میان مردم به لقب «امین» مشهور گشته و مردم اموال خویش را نزد ایشان به امانت می‌گذاشتند.

حتی هنگامی که حضرتش تصمیم به مهاجرت از مکه به مدینه گرفتند، با این که جو دشمنی با ایشان، بر مردم شهر حکومت داشت، هیچ کس در امانتداری و جوانمردی ایشان تردید نداشته و همگان، باز چون دوران قبل از بعثت اموال و اشیاء گرانبهای خویش را نزد ایشان به ودیعه می‌نهادند، لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه السلام) را جهت پرداخت بدهی‌ها و تحویل اماناتی که از مردم نزد ایشان بود، تعیین فرمودند.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز با مردم مکه و بزم‌های شبانه و عیش و نوش‌های آنها همراه نبوده و از وضع موجود رنج می‌بردند، از این رو گاهی مدت‎ها به کوه حرا می‌رفتند و در آنجا تفکر و عبادت می‌پرداختند.

رسول خدا همواره هنگام غذا خوردن نام خدا را به زبان جاری می‌نمودند و از گوشت‎هایی که به طور نامشروع ذبح شده بود خودداری می‌کردند.

 


دانش های زباین و ادبی:

هر فعل شش سخت یا صیغه دارد:

می روم                                می رویم

می روی                               می روید

می رود                                می روند

 

 

 

 

نکته دوم

توصیف ارائه تصویر ساکن از دنیای بیرون، توصیف خوانده می‌شود. در توصیف با واقعه (رخداد) مواجه نیستم؛ درنتیجه بحث از فشردگی یا عدم‌فشردگی معنی ندارد. دنیای ساکن بیرون، یا تصویر ساکن دنیای بیرون، آن بخش از داستان است که کنش یا گفتاری در آن اتفاق نمی‌افتد. نکته: هر عنصری که نقش در پیشبرد و بسط فرایند داستان ندارد، باید حذف شود. در این‌جا خودبه‌خود بحث عمل داستانی و محل فیریکی پیش می‌آید. عمل داستانی، حرکت پیشرفت ماجرا در مسیر برآورده شدن اهداف است. این حرکت، بر دوش عناصر و اجرای داستان است. عناصر و اجزای داستان با این‌که در عمل داستانی شرکت دارند، اما ممکن است خود با حرکت و عملی ظاهری و فیزیکی همراه نباشند و یا به‌عکس. توصیف عینی، بدون دخالت بینش و حالات و تأثیرات روحی نویسنده‌است، اما توصیف اکسپرسیونیستی توصیفی است که شرایط روحی و ذهنی نویسنده در آن دخالت می‌کند. در توصیف عینی، موصوف بی‌واسطه به ذهن خواننده منتقل می‌شود و در توصیف اکسپرسیونیستی با واسطه ذهن نویسنده در ذهن خواننده جای می‌گیرد.

نکات املایی:

درنوشتن کلمه هایی که یک صدا ولی نشانه های متفاوت دارند دقت شود.

به محل و تعداد نقطه های حروف در واژه هادقت کنید.

نکات انشایی:

بهره گیری از آیات-احادیث-اشعار و ضربالمثل های متناسب با محتوا بر ارزش نوشته می افزاید.

ساده نویسی و پاکیزه نویسی رعایت شود.

 

نیکی بازدید : 2805 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

هر فردی با هرزباین و هرملیتی میتواند مسلمان شود.

اولین فرد مسلمان ایرانی که پیامر درباره او فرموده سلمان و منا اهل البیت سلمان فارسی است.

ایرانیان خدمات زیادی به اسلام کرده اند.

مرتضی مطهری معروف به شهید مطهری (زادهٔ ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان - ترورشده ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در تهران) روحانی شیعه، استاد فلسفه اسلامی و کلام اسلامی و تفسیر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود.[۱]

وی قبل از انقلاب ۵۷ عضو انجمن سلطنتی فلسفه و استاد دانشگاه تهران بود.[۲] [پیوند مرده] بعد از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد. سید روح‌الله خمینی علاقه زیادی به وی داشت، تا بدانجا که بعد از مرگش گفت: «مطهری پارهٔ تن اسلام و حاصل عمر من بود.» در ادبیات جمهوری اسلامی ایران از وی با عنوان معلم شهید یاد می‌شود

دانش های زبانی و ادبی:

ضَمیر واژه‌ایست که می‌تواند جایگزین اسم شود،

ضمایر شخصی برای اول شخص «من» و «ما» هستند. ضمایر شخصی برای دوم شخص «تو» و «شما» هستند. ضمایر شخصی برای سوم شخص «او» و «ایشان» هستند. گاهی به جای «او» ضمیر سوم شخص مفرد «وی» می‌آید. در زبان پهلوی (پارسی میانه) وی برای حالت مفعولی و او برای حالت فاعلی به کار می‌رفت. (البته در متون متاخر پهلوی این امر رعایت نمی‌شود). ضمیر دارای هشت گونه‌است: شخصی، مشترک، اشاره، پرسشی، مبهم، تعجّبی، شمارشی، ملکی(اختصاصی

انواع ضمیر[ویرایش]

ضمیر شخصی[ویرایش]

ضمیری که جانشین شخص می‌شود، خواه گوینده، خواه شنونده، و خواه دیگری. این ضمیر، خود، دو گونه دارد: گسسته (منفصل) و پیوسته (متّصل).

ضمیر شخصی منفصل[ویرایش]

ضمیری است که تنها به کار می‌رود و معنی مستقل دارد: من، تو، او، ما، شما، ایشان..

ضمیر شخصی متّصل[ویرایش]

ضمیری است که به کلمه دیگر می‌پیوندد و معنی مستقل ندارد: م، ت، ش، مان، تان، شان. این ضمیر معمولاً به اسم و گاه به فعل و حرف می‌پیوندد.

ضمیر مشترک[ویرایش]

ضمیری که همواره یک صورت دارد و میان شش ساخت مشترک است: خود، خویش، خویشتن. جز در زبان محاوره، این ضمیر جمع بسته نمی‌شود. همان صفت‌هایی که در این چهار دسته جای دادیم، اگر دارای موصوف نباشند، ضمیر محسوب می‌شوند.

ضمیر اشاره

ضمیریست که مرجع آن به اشاره معلوم شود:آن/ این و ترکیباتش مثل اینان/ آنها - (کتاب را بگیر و آنرا بخوان.)

ضمیر پرسشی

واژه‌های پرسشی اگر به تنهایی در جمله بیایند.(بدون همراهی اسم): که/ چه/کدام/کی/ کجا/چگونه/چند/چقدر - (تا یار که خواهد و میلش به که باشد.)

ضمیر مبهم

واژه‌هایی که بر شخص یا مقدار مبهمی دلالت می‌کنند.چند/همه/هیچ/یکی/هرکه/کمی/دیگری - (چند می‌گردی به دور خویشتن؟)

ضمیر تعجّبی

واژه‌هایی که مفهوم تعجب و شگفتی را برساند :به/ چقدر/ وه... - (وه که چگونه می‌رزمند شیرمردان مبارز!)

ضمیرشمارشی

صفت شمارشی که بدون همراهی اسم بیاید. - (حمید به کلاس چهارم می‌رود.)

ضمیر ملکی

واژه مرکب «ازآن» است که معنی «مال»/«متعلق به» را می‌دهد. - (من زان خودم هرآنچه هستم، هستم.)

نکته دوم:

  به کلماتی هم خانواده می گویند که ازیک ریشه گرفته شده باشند و حرف های اصلی آنها پشت سرهم بیایند مانند :

رابط - مربوط - ارتباط - ربط

عجله - عجول - عاجل و تعجیل

تدریس - دروس - مدرس - درس

عامل - معمول - عمال - عمل

تعلیم - عالم - معلم - معلوم

نظر - ناظر- منظور- منتظر- انتظار- منظره- نظارت

نکته :

کلمات هم خانواده   از نظر معنی به هم نزدیک هستند و دربیشتر مواقع  سه حرف مشترک دارند .

نکات املایی:

در املا از خط تحریری شکسته استفاده نشود.

درنوشتن املا با توجه به مفهوم -آهنک و پیام جمله از نشانه های نگارشی مناسب استفاده کنیم.

نکات انشایی:

رعایت فاصله در دوطرف متن به زیبایی نوشته می افزاید.

رعایت بندنویسی در انشا سبب زیبایی و انسجام میشود.

 

نیکی بازدید : 262 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

مصطفی چمران ساوجی (۱۳۱۱ تهران - ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ دهلاویه[۱]) معروف به شهید چمران فعال سیاسی-نظامی ایرانی و بنیانگذار ستاد جنگ‌های نامنظم در جنگ ایران و عراق بود.

وی پیش از انقلاب ۵۷ انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‌ریزی کرد، سپس به لبنان می‌رود و در آن جا به همراه امام موسی صدر سازمان امل را تشکیل می‌دهند. با انقلاب در ایران وی پس از ۲۱ سال به ایران باز می‌گردد و پس از آموزش نیروهای سپاه، از سوی مهندس بازرگان به معاونت نخست‌وزیری دولت موقت در امور انقلاب منصوب می‌شود. بعد از موفقیت در پاوه آیت الله خمینی مسئولیت وزارت دفاع را به وی می‌سپارد. از دیگر مسئولیت‌های وی می‌توان به نمایندگی تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده روح‌الله خمینی در شورای عالی دفاع اشاره کرد.

با شروع جنگ به اهواز رفت و ستاد جنگ‌های نا منظم را بنیان‌گذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. مصطفی چمران در سی و یک ام خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش شهید شد

پرونده:CHAMRAN-3.jpg

شهيد محمد على رجايى ، در سال 1312 هجري قمري در شهرستان قزوين متولد شد، تحصيلات ابتدايى را تا اخذ گواهينامه ششم ابتداى در همين شهرستان به انجام رساند. در سن چهار سالگى از وجود داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تكفل مادر مهربان و منيع الطبع قرار گرفت . در سال 1327 به تهران مهاجرت كرد و سال بعد يعنى در 1328 وارد نيروى هوايى شد. در مدت 5 سال خدمت در نيروى هوايى ، دوره متوسطه را با تحصيل شبانه گذراند، سپس در سال 1335 به دانشسراى عالى رفت و به سال 1338 دوره ليسانس خود را در رشته رياضى به پايان برد و به سمت دبير رياضى به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به ترتيب در شهرستانهاى خوانسار، قزوين و تهران به تدريس ، اشتغال ورزيد.
شهيد رجائى در مدت تدريس ، هميشه آموزگارى دلسوز، پركار و شايسته بود و ضمن تدريس ، به فرا گرفتن علوم اسلامى و انجام فعاليتهاى سياسى همت مى گماشت . در سال 1340 به عضويت نهضت آزادى در آمد كه منجر به دستگيرى وى (در ارديبهشت 1342) و پنجاه روز زندان شد. پس ‍ آزادى از زندان با شهيد باهنر به سازماندهى مجدد هيات موتلفه پرداخت و براى پرورش افرادى كه بتوانند نبردى مسلحانه را اداره نمايند به اعزام داوطلبانى به جبهه فلسطين دست زد. در همين رابطه و براى تكميل برنامه مزبور (در سال 1350) خود شخصا به خارج از كشور سفر كرد. ابتدا به فرانسه و تركيه رفت و از آنجا عازم سوريه شد.
شهيد رجايى همگام با فعاليتهاى سياسى لحظه اى نيز از خدمات فرهنگى غافل نبود از آن جمله تدريس در مدارس كمال و رفاه ، همكارى با بنياد رفاه و تعاون اسلامى با همكارى شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتى و شهيد دكتر باهنر و آيت الله هاشمى رفسنجانى .
ايشان با نهايت شجاعت و شهامت مدت دو سال ، در زندانهاى انفرادى رژيم پهلوى انواع و اقسام شكنجه ها را تحمل نمود و چون كوهى استوار مقاومت كرد. در اثر اين مقاومتها او را به زندان قصر و سپس به اوين فرستادند. او در زندان به ماهيت واقعى منافقين پى برد و از آنها تبرى جست . دوران زندان مجموعا چهار سال به درازا كشيد و شهيد رجائى در سال 1357 با اوج گيرى انقلاب اسلامى همراه ديگر زندانيان سياسى آزاد شد و بلافاصله وارد مبارزات سياسى و فرهنگى گرديد و به اتفاق عده اى از همكارانش براى بسيج و سازماندهى مبارزات مخفى معلمان مسلمان ، تلاش گسترده اى را آغاز كرد و موفق به ايجاد انجمن اسلامى معلمان شد. او در راه پيماييهاى عظيم سال 1357 مخلصانه و با تمام توان كوشيد و نقش ‍ موثرى در فعاليتهاى تبليغاتى آنها داشت .
شهيد رجائى پس از پيروزى انقلاب اسلامى و در سال 1358، مسئوليت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و در زمان وزارت خود موفق به دولتى كردن كليه مدارس شد. سپس به عنوان نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى انتخاب گرديد و به دنبال تمايل مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 18/5/1359 به عنوان اولين نخست وزير جمهورى اسلامى ايران به مجلس معرفى و با راى قاطع به نخست وزيرى انتخاب شد. شهيد رجائى در اين مسئوليت خطير، على رغم اين كه به فاصله بسيار كوتاهى با توطئه عظيم استكبار جهانى در ايجاد جنگ تحميلى از سوى رژيم صدام روبرو شد و همچنين كارشكنى هاى بنى صدر و متحدانش و خرابكاريهاى منافقين و ساواكيها را در پيش رو داشت ، اما توانست به بهترين وجه از عهده انجام وظايف و مسئوليتهاى سنگين خود بر آيد.
به دنبال عزل بنى صدر از رياست جمهورى ، شهيد رجائى با راى اكثريت مردم محرومى كه شاهد تلاشهاى صادقانه ((اين فرزند صديق ملت و مقلد با وفاى امام ((ره )) بودند به رياست جمهورى انتخاب شد. دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامى كه توان تحمل وجود اين مايه اميد مستضعفان و عنصر ارزشمند و دلسوز را نداشتند در هشتم شهريور ماه 1360 او را به همراه يار قديمى اش شهيد باهنر در انفجار دفتر نخست وزيرى به شهادت رساندند

dc546c59-a59e-4e21-b6e4-54b58df55bd8

دانش های زبانی و ادبی:

ضماير گسسته: ضماير پيوسته: شناسه هاي فعلي:

مفرد: جمع: مفرد: جمع: مفرد: جمع:

اول

شخص:

من ما - م -ِمان - م - يم

دوم

شخص:

تو شما - ت -ِتان - ي - يد

سوم

شخص:

او / وي

/ آن

آنها/آنان/

ايشان

، - د - ند

نکته دوم:

ج ـ خاطره نوشتاری ادبی: شکلی از بیان خاطره که بر طبق اصول و قواعد تدوین شده و جذابیت، زیبایی و اثر گذاری آن بیشتر از دو گونة قبل است. این نوع از خاطره معمولاً در اثر ویرایش و بازنویسی خاطره نوشتاری خام به دست می‌آید. امروزه عده‌ای که آگاه به این فن هستند، خاطرات نوشتاری خام را با نثر روان و رعایت اصول خاطره نویسی و نیز استفاده از علائم نگارشی، به خاطرة نوشتاری ادبی تبدیل می‌کنند. از میان کتاب‌هایی که به این صورت چاپ شده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

پا به پای آفتاب / خاطرات زندگی امام خمینی (ره) از زبان دوستان و آشنایان امام / گردآوری و تدوین: امیررضا ستوده / ویراستاران: فهیمه حسین‌زاده، شهرام رجب‌زاده/

به رسم یادبود / خاطرات معلمان / به کوشش علی فرخ‌مهر / بازنویسی خاطره: کبری نیک‌خواه، علی آقاغفار، مهدی کاموس، و حسن یونسی.

ستاره‌ای که درخشید / خاطرات زندگی امام خمینی (ره) / به کوشش مرتضی نظری

خاطرات جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی / به کوشش مرتضی سرهنگی.

نکات املایی:

در املای کلمات مرکب نوشتن هر دوشکل صحیح است.

کلمه صلاح به معنای خیر و کلمه سلاح به معنای ابزار جنگی است.

نکات انشایی:

یکی از راه های پرورش ذهن خلاق خاطره نویسی است.

ساده ترین اتفاقات میتوانند سرآغاز نوشتن خاطره باشند.

نیکی بازدید : 5114 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

نیمایوشیج:

Nima Yushij - Original.jpg

علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج، (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ در دهکده یوش از توابع شهرستان نور استان مازندران - درگذشته ۱۳ دی ۱۳۳۸[۱] خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی و پدر شعر نو فارسی [۲][۳][۴] است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.

نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.

تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود. بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین می‌دانند و او را هم‌پایه‌ی شاعران سمبولیست به نام جهان می‌دانند.[۵][۶] نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام روجا چاپ شده‌است.

دکتر حسابی:

سید محمود حسابی (زاده: ۳ اسفند ۱۲۸۱ – درگذشت: ۱۲ شهریور ۱۳۷۱) با نام اصلی محمود خان میرزا حسابی [۴] معروف به پروفسور حسابی[۵][۶] فیزیکدان، سناتور، وزیر آموزش و پرورش[۷]و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران[۸] بود

File:Hesabi.jpg

دکتر آشتیانی:

سعید کاظمی آشتیانی(زاده ۱ فروردین ۱۳۴۰ - درگذشته ۱۴ دی ۱۳۸۴)، رئیس سابق پژوهشکده رویان و جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پژشکی ایران. وی دارای درجه دکترای تخصصی جنین شناسی از دانشگاه تربیت مدرس بود که پس از تشکیل پژوهشکده رویان، در رشد طب تولید مثل، فناوری سلول‌های بنیادی و همانند سازی در کشور نقش بسزایی داشت. کاظمی آشیانی در طول عمر کوتاه خود در زمینه علمی و مدیریتی موفقیت‌های زیادی را برای خود و کشور موجب شد.

 

پروین اعتصامی:

رخشندهٔ اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی (۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز - ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) کتابدار و شاعر ایرانی است

دانش های زبانی و ادبی:

فعل پنج ویژگی دارد که یکی از آنها زمان است. زبان فارسی دارای سه زمان اصلی گذشته، حال و آینده است.

نکته دوم:

قِطعه مجموعهٔ ابیاتی را گویند که بر یک وزن و قافیه باشد، و از آغاز تا انجام همگی به یکدیگر مربوط بوده، پیرامون یک قصّهٔ شیرین، یک موضوع اخلاقی، یا تهنیت و تعزیت و مدح و هجو و مانند آن پدید آمده باشد. بر خلاف قصیده، بیت مَطلَع در قطعه مُصَرَّع نیست.

تعداد ابیات یک قطعه، حدّ اقل ۲، و حدّ اکثر آن به طور معمول ۱۵ است، ولی گاهی تا ۵۰ بیت و بیش از آن هم رسیده‌است.

در میان شعرای پارسی‌گوی از رودکی تا کنون، همواره، قطعه‌سرایی رواج داشته است. لیکن، انوری، ابن یمین، و پروین اعتصامی بیش از دیگران به‌این قالب شعری پرداخته‌اند.

نکات املایی:

دقت در رسم الخط رایج زبان از راه های تشخیص شکل کلمات است.

کلمه فراغ به معنای اسودگی و فراق به معنای جداییست.

نکات انشایی:

یکی از راه های مناسب در نوشته طرح پرسش هایی درباره موضوع و پاسخ ب آن هاست.

ارتباط مناسب بین جمله ها با استفاده از کلمات مناسب باعث انسجام و یکپارچگی نوشته میشود.

نیکی بازدید : 159 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

امام خمینی:

امام خمینی در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى ) در شهرستان خميـن از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله عليها, روح الله المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .

او وارث سجاياى آبا و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هدايت مردم وكسب معارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الله العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض), پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمـده بـود به ايران بازگشت و در خميـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت,طاغوتيان و خـوانيـن تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان به مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسير خميـن به اراك وى را به شهادت رسانـدنـد.

بديـن ترتبيب امام خمينى از اوان كـودكى با رنج يتيمىآشنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مكرمه اش ( صاحبه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

 

هجـرت امام خمینی به قـم و تحصيل دروس تكميلـى:

اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينـى نيز رهسپـار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اساتيد حـوزه قـم طـى كرد.

ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:

ميرزا محمد ثقفي تهراني در زمان تحصيل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح ‌الله مصطفوي خميني (حضرت امام) كه در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد كه همين آشنايي، واسطه‌ ازدواج امام خميني(ره) با بانو ثقفي در سال 1308 شمسي شد.

امام خميني در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.


ثمره اين ازدواج تولد سيد مصطفي، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سيد احمد در 26 اسفند 1324 و خانم‌‌ها سيده فريده‌،‌ سيده زهرا و سيده صديقه بود.

 

 

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

 

پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نتيجه رسيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعيـم حـوزه علميه عازم قـــم گرديد. در اين زمان, امام خمينـى به عنـوان يكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بيت و فقه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه براى نخستيـن بار مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فقيه بازگـو نمود

علامه محمد تقی جعفری:

زندگی‌نامه

محمدتقی جعفری در مرداد ماه سال ۱۳۰۴ [۱] در محله دوه چی شهر تبریز متولد گردید. نام پدر وی کریم بود. وی درس نخوانده بود، ولی حافظه‌ای بسیار قوی داشت و غالب سخنان پندآموز را به طرزی شیوا بیان می‌کرد. شغل پدر وی نانوایی بود و به کار و تلاش علاقه‌ای وافر داشت. مادرش درس‌های دبستان را در خانه به وی آموخت.

دانش های زبانی و ادبی:

مسند در دستور زبان فارسی، یکی از نقش‌هایی است که یک کلمه یا گروهی از کلمات می‌توانند در جمله داشته باشند. ساخت جمله‌ای که مسند در آن به کار می‌رود، چنین است: «فاعل + مسند+ فعل ربطی». مسند همواره، یا گروه اسمی است یا گروه صفتی یا گروه حرف اضافه‌ای. مثلا در جملات زیر:

  • دانشجویان بسیار خسته هستند.
  • من محمد رضایی هستم.
  • این انگشتر از طلاست.

عبارات «بسیار خسته»، «محمد رضایی» و «از طلا» نقش مسند دارند که اولی، گروه صفتی، دومی گروه اسمی و سومی گروه حرف اضافه‌ای است.

نکته دوم:

از راه های ارتباط با دیگران نامه نوشتن است.انواع نامه:

۱-دوستانه۲-اداری۳-خانوادگی۴-رسمی.

نکات املایی:

در نوشتن املا دو کلمه گزاردن و گذاردن نباید اشتباه شوند

گزاردن:اداکردن

گذاردن:نهادن

بهتر است هنگام نوشتن نشانه های اختصاری خلاصه شان را بنویسیم.

نکات املایی:

نامه نگاری هم از طریق رایانه هم از طریق پست امکان پذیر است.

 

نیکی بازدید : 3377 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

نتیجه:از لحظه به لحظه های زندگی خود به خوبی استفاده کنیم و آن را بیهوده هدر ندهیم زیرا وقا از طلا هم گرانبها تراست.

عباس اقبال آشتیانی:

عباس اقبال آشتیانی (۱۳۱۴ه. ق. / ۱۲۷۵ خورشیدی - ۲۱ آبان ۱۳۳۴ خورشیدی) مورخ، ادیب و نویسنده‌ی معاصر ایرانی است.

بیوگرافی

عباس اقبال آشتیانی فرزند محمدعلی آشتیانی در سال ۱۲۷۵ خورشیدی در آشتیان زاده شد. پس از آموختن دروس ابتدایی در سال ۱۳۲۸ قمری به تهران آمد و ابتدا در مدرسهٔ شرکت گلستان و سپس در مدرسه دارالفنون تحصیل کرد. پس از فراغت از تحصیل در دارالفنون به معلمی در همان مدرسه انتخاب شد و معاونت کتابخانهٔ عمومی معارف را نیز به عهده گرفت. پس از تأسیس دارالمعلمین عالی با توجه به درخشندگی خاصی که در دارالفنون از خود نشان داده بود، برای تدریس دعوت شد و سال‌ها تدریس ادبیات، تاریخ و جغرافیا در دارالمعلمین عالی و همچنین در مدارس نظام و علوم سیاسی بر عهدهٔ او بود. اقبال سمت معلمی در مدرسهٔ نظام را هم به‌عهده داشت و در سال ۱۳۰۴ با سمت منشی هیئت نظامی ایران به پاریس رفت، و در آنجا به مطالعه و تحقیق در کتابخانه‌ها و تکمیل دانش خود ادامه داد، و دورهٔ لیسانس ادبیات را نیز در دانشگاه سوربن گذراند. اقبال در پاریس با محمد قزوینی مراوده یافت و از همکاری و راهنمایی او در تحقیق و تصحیح متون بهره جست.

پس از بازگشت به ایران از ابتدای تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ به استادی دانشگاه برگزیده شد. در سال ۱۳۱۷ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد، اما بارها مخالفت صریح خود را با نحوهٔ کار فرهنگستان اعلام کرد. از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ مجله یادگار را در تهران منتشر کرد و نیز به تأسیس انجمن نشر آثار ایران مبادرت ورزید که نشر متون کهن فارسی را در نظر داشت. در سال ۱۳۲۸ در حالی که از تعطیل اجباری مجلهٔ یادگار آزرده‌خاطر بود، با سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه به آنکارا رفت. در بهار ۱۳۳۳ در کنگرهٔ هزارهٔ ابن سینا در تهران حضور یافت و سخنرانی او مورد توجه قرار گرفت. در ۲۱ آبان‌ماه ۱۳۳۴ در حالی که متصدی سمت رایزنی فرهنگی ایران در ایتالیا بود در شهر رم در ۵۹ سالگی درگذشت.[۱]

عباس اقبال طی سال‌های فعالیت نویسندگی خود تعداد پرشماری مقاله در زمینه‌های ادبی، تاریخی و اجتماعی از خود به یادگار نهاد. این مقاله‌ها در مجله‌هایی چون بهار، دانشکده، مهر، ایرانشهر، ارمغان، یغما، فروغ و تربیت انتشار یافت. خود او مجلهٔ یادگار را تأسیس کرد و به مدت پنج سال از ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ انتشار داد که در میان معدود نشریات ادبی و تاریخی آن زمان کاملا متمایز است. عباس اقبال آشتیانی را بنیان‌گذار مقاله‌نویسی به معنی فنی آن در ایران دانسته‌اند.

عباس اقبال پژوهشگری پرکار و مورخی صمیمی و ادیبی آگاه به مقتضای زمان بود. او بعد از محمد قزوینی در شمار معدود پژوهشگرانی است که شیوهٔ جدید تحقیق علمی را در تاریخ‌نویسی و تصحیح متون رواج دادند. نخستین کتابی که از او منتشر شد دورهٔ تاریخ عمومی برای سال اول دبیرستان بود. عباس اقبال در شمار نخستین پژوهشگرانی است که شیوهٔ ساده‌نویسی و تصحیح متون در ایران بعد از مشروطیت را دایر کردند. شیوهٔ اقبال در تاریخ‌نویسی شیوه‌ای التقاطی است، بدین معنی که امانت تاریخ‌نویسان قدیم ایرانی و اسلامی را با روش انتقادی مورخان غربی توام ساخته‌است. بخصوص در نوشتن تاریخ ایران، هدف اقبال به گفتهٔ خودش آگاه ساختن ایرانیان به سابقهٔ درخشان کشور اجدادی خود و وضع جغرافیایی سرزمین ایران است. در روزگاری که اقبال به نوشتن تاریخ برای دورهٔ متوسطه پرداخت، گذشته از گروهی بسیار معدود، شیوهٔ رایج، بیشتر شیوهٔ مورخان و متکلفان دوران قاجار بود. دورهٔ تاریخ عمومی برای کلاس‌های متوسطه دارای چنان اعتباری بود که تا سال‌ها بعد آنچه تاریخ عمومی برای مدارس ایران نوشته شده تقلید از کتاب او بوده‌است

دانش های زبانی و ادبی:

فعل اسنادی فعلی است که از صفتی را به کسی نسبت میدهد. اگر این صفت به نهاد جمله نسبت داده شود آنرا فعل اسنادی فاعلی و اگر توسط نهاد به مفعول نسبت داده شود آنرا فعل اسنادی مفعولی گویند.

فعل‌های اسنادی فاعلی

مسند فاعلی واژه‌ای است(معمولا صفت یا اسم) که به فاعل نسبت داده میشود. وشامل سه دسته اند=شد، بود،است. ساختار جمله‌های اینچنینی بصورت‌های زیر است.

نهاد + مسند فاعلی + فعل اسنادی مانند جملهٔ حسن زخمی است.

مهمترین فعل‌های گذرا به مفعول مستقیم و مسند مفعولی در فارسی عبارت اند از

بودن،گشتن،گردیدن،شدن

فعل های هست و است که دارای شکل گذشته نیستند(و معمولا از بن واژه های فعل بودن برایشان استفاده میشود) نیز از جمله این فعل ها هستند.

نکته دوم:

با بهره گیری از تخیل نوشته زیبا میشود.

تصویر ها و توصیف ها به شعر و نثر زیبایی میبخشند و برتاثیر و زیبایی آن می افزایند.

نکات املایی:

هنگام نوشته فعل های ماضی سوم شخص جمع مراقب باشیم آن هارا به شکل صحیح نوشتاری بنویسیم.مانند:خوردند به جای خوردن.

کلماتی مانند عیسی و موسی و کبری باید به همین شکل نوشته شوند.

نکات انشایی:

یکی از راه های پرورش قدرت نویسندگی مقایسه پدیده هاست.

خوانش انشا با لحن مناسب بر تاثیرش می افزاید.

نیکی بازدید : 140 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

نتیجه درس:هرکاری را باید به وقتش انجام دهیم نه دیرتر نه زودتر زیرا باید ان را بیاموزیم .همچنین میتوانیم از تجربه دیگران هم استفاده کنیم.

پروین اعتصامی:

Etesami.jpg

پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ برابر با ۱۷ مارس ۱۹۰۷ در تبریز) فرزند یوسف اعتصامی (اعتصام‌الملک آشتیانی) فرزند میرزا ابراهیم آشتیانی فرزند ملا حسن فرزند ملا عبدالله فرزند ملا محمد فرزند ملا عبدالعظیم آشتیانی می باشد. مادرش اختر فتوحی (درگذشتهٔ ۱۳۵۲) فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله و متخلص به "شوری"[۱] از واپسین شاعران دوره قاجار، اهل تبریز وآذربایجانی بود[۲].وی تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت.نام اصلی او "رخشنده" است.

یوسف اعتصامی، پدر پروین نویسنده و مترجم بود. [۳] وی در آن زمان ماهنامه ادبی «بهار» را منتشر می کرد.[۴]

او در سال ۱۲۹۱ به همراه خانواده‌اش از تبریز به تهران مهاجرت کرد؛ به همین خاطر پروین از کودکی با مشروطه‌خواهان و چهره‌های فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبان‌های فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل آموخت. وی به مدرسه آمریکایی IRAN BETHEL (ایران کلیسا) می رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به اتمام رسانید. سپس مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت.

پروین در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش «فضل الله همایون فال» ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانه‌ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه‌ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همراهی این دو طبع مخالف نمی‌توانست دوام یابد و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از مهریه اش در مرداد ماه ۱۳۱۴ طلاق گرفت.[۵] با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی ننمود. در سالهای ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ در زمان ریاست دکتر عیسی صدیق بر دانشسرای عالی، پروین به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن، مشغول به کار شد.[۶].او ۳۵ سال داشت که درگذشت.

سنگ مزار پروین اعتصامی

پروین به تشویق ملک‌الشعرای بهار در سال ۱۳۱۵ دیوان خود را توسط چاپخانه مجلس منتشر کرد[۷]، ولی مرگ پدرش در دی ماه ۱۳۱۶ در سن ۶۳ سالگی، ضربه هولناک دیگری به روح حساس او وارد کرد که عمق آن را در مرثیه‌ای که در سوگ پدر سروده‌است، به خوبی می‌توان احساس کرد:

پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من

پروین اعتصامی عاقبت در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ (۴ آوریل ۱۹۴۱) در سن ۳۵ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد. پروین برای سنگ مزار خود نیز قطعه اندوهباری سروده که هم اکنون بر لوح نماینده مرقدش حک شده است.

اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی ز ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد چون بدین نقطه رسید مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آنکس که در این محنت گاه خاطری را سبب تسکین است

 

دانش های زبانی و ادبی:

متمم اسمی است که همراه یکی از حروف اضافه می آید و توضیحی درباره فعل می دهد:

معصوم از خانه به مدرسه رفت. 

منصور مشق هایش را در کلاس با خودکار در دفترش نوشت.

متمم نیز مانند نهاد و مفعول گاهی ضمیر یا صفت است نه اسم:

  علی از من کتابی گرفته است.

  من از راننده ای آدرس شما را گرفتم. 

نکته دوم:

جا به جایی در شعر و نثر به زیبایی سخن می افزاید.

نکات املایی:

کلمه های مخفف معمولا به همان صورتی که تلفظ و شنیده می شوند نوشته میشوند.

بعضی کلمه ها دو املایی اند و به دو شکل نوشته میشوند.

نکات انشایی:

یکی از راه های تقویت نگارش بازگردانی آثار کهن به زبان فارسی امروز است.

میتوان با استفاده از آیات ابیات و مثل ها به ارزش و اعتبار کلام خود افزود

نیکی بازدید : 5848 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

نتیجه گیری:قلب انسان با این که در ظاهر خیلی کوچک است اما درواقع خیلی بزرگ است چون میتواند همه ی مهربانی هارا در خود جا بدهد.

بنابراین ما میتوانیم هر کس و هرچه را که خواستیم را در قلب خود جا بدهیم چون هیچ وقت پر نمیشود.

انسان های بدهم میتوانند در قلب ماجای داشته باشند اگر خودشان را عوض کنند.

نادر ابراهیمی:

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمی‌های کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از لاریجانی‌های مقیم تهران به شمار می‌آمد. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهٔ حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به درجهٔ لیسانس رسید. او از ۱۳ سالگی به یک سازمان سیاسی پیوست که بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت. ارایهٔ فهرست کاملی از شغل‌های ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیت‌های گوناگون خود نیز پرداخته‌است. از جملهٔ شغل‌های او بوده‌است: کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن‌صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحه‌بندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجرهٔ فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتاب‌های کودکان، مدیریت یک کتاب‌فروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه‌ها و...

در تمام سال‌های پرکار و بی‌کار یا وقت‌هایی که در زندان به‌سر می‌برد، نوشتن را ـ که از ۱۶ سالگی آغاز کرده بود ـ کنار نگذاشت. در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانه‌ای برای شب» به‌چاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شده‌است که دربرگیرندهٔ داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایش‌نامه، فیلم‌نامه و پژوهش در زمینه‌های گوناگون است. ضمن آن‌که چند اثرش به زبان‌های مختلف دنیا برگردانده شده‌است.

نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهٔ تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگ‌ها و ترانه‌هایی برای آن‌ها ساخته‌است. او همچنین توانسته‌است نخستین مؤسسهٔ غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایران‌شناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمت‌های فراوانی برای سفر، تهیهٔ فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آن‌ها صرف کرد؛ ولی چنان‌که باید، شناخته و به‌کار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.

او فعالیت حرفه‌ای خود را در زمینهٔ ادبیات کودکان، با تأسیس «مؤسسهٔ همگام با کودکان و نوجوانان» ـ با همکاری همسرش ـ در آن مؤسسه متمرکز کرد. این مؤسسه، به‌منظور مطالعه در زمینهٔ مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهٔ نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دربارهٔ خلق‌وخو، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی شیوه‌های یادگیری آنان دنبال کرد. «همگام» عنوان «ناشر برگزیدهٔ آسیا» و «ناشر برگزیدهٔ نخست جهان» را از جشنواره‌های آسیایی و جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کرد.

ابراهیمی در زمینهٔ ادبیات کودکان، جایزهٔ نخست براتیسلاوا، جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران و چندین جایزهٔ دیگر را هم دریافت کرده‌است. او همچنین عنوان «نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را به‌خاطر داستان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» به‌دست آورده‌است.

نادر ابراهیمی رشته‌های مختلف ورزشی را تجربه کرده، یکی از قدیم‌ترین گروه‌های کوهنوردی به‌نام «اَبَرمرد» را بنیان نهاده و در توسعهٔ کوهنوردی و اخلاق کوهنوردی، تأثیرگذار بوده‌است.

نادر ابراهیمی در سن ۷۲ سالگی پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری بعد از ظهر پنجشنبه ۱۶خرداد ۱۳۸۷ درگذشت.

دانش های زبانی و ادبی:

مفعول کلمه‌ای است که بر کسی یا چیزی که فعل بر او واقع شده‌است دلالت می‌کند.[۱]

بطور مثال:

متین بهار را دوست دارد.

مفعول بر دو نوع است:مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم.

مثال:متین گل را به بهار تقدیم کرد.

در فراکرد بالا گل و بهار به ترتیب مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم هستند.

در زبان فارسی برای مشخص کردن مفعول مستقیم با کمک فعل جمله دو سوال به شکل زیر مطرح می‌کنیم.

چه کسی را تقدیم کرد.

چه چیزی را تقدیم کرد.

جواب یکی از این سوال‌ها همان مفعول مستقیم است. البته در بیشتر اوقات بعد از مفعول مستقیم پس‌نهشت را قرار دارد.

تشخیص مفعول غیر مستقیم با توجه به اینکه نشانه آن پیش‌نهشت‌ها هستند تا حدودی برای مبتدیان دشوار است زیرا که بسیاری از گروه‌های قیدی نیز دارای همین نشانه هستند. اما می‌توان هستهٔ یک گروه پیش‌نهشتی در گزاره که نقش قیدی ندارد را مفعول غیر مستقیم نامید.

مثال:متین گل را به بهار با احترام تقدیم کرد.

گزارهٔ فراکرد بالا دارای دو گروه پیش‌نهشتی است :به بهار و با احترام

از آنجا که با احترام حالت گروه قیدی را دارد، نمی‌توان واژه احترام را مفعول غیر مستقیم نامید. اما عبارت به بهار حالت قیدی ندارد و واژه بهار مفعول غیر مستقیم است

نکته دوم:

تکرار یک یا چندحرف ویاکلمه درسخن وشعرکه باعث زیبایی وتاثیر گذاری سخن نوشته شود. که معمولاازاین آرایه درشعربیشتر استفاده می شود.

نمونه هایی از آرایه ی تکرارحرف وکلمه در اشعار مختلف :

خیال خال توباخود به خاک خواهم برد                                                                                                 که تازخال توخاکم شود عبیر آمیز

درسلیه هجران تو ای مایه ی حسرت                                                                                         همخانه ی حرمانم وهمسایه ی حسرت

تاسایه ی بالای بلندت به سرم نیست                                                                             کوتاه مباد از سرمن سایه ی حسرت

سروچمان من چرامیل چمن نمی کند                                                                                 همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند

هیچ است این جهان وتودل درآن مپیچ                                                                وین بند پیچ پیچ مپیچان به پات هیچ

آن چه شیران راکندروبه مزاج                                                                                            احتیاج است احتیاج است احتیاج

شب است وشاهدوشمع وشراب وشیرینی                                غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

نکات املای:

در نوشتن املا دقت و سرعت موجب میشود تا متن آن به دور از هرگونه خطایی باشد.

واژه های هم اوا از مباحث دشوار املاییست.شناخت شکل درست آنها به معنا و کاربرد آنها در جمله وابسته است.

نکات انشایی:

تکرار آگاهانه در نظم و نثر باعث زیبایی نوشته میشود.

انشای خود را با بهره گیری از زاویه دید سوم شخص مفرد بنویسید.

نیکی بازدید : 7185 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

نتیجه گیری درس چهارم:باید از دوران نوجوانی و جوانیمان به خوبی استفاده کنیم زیرا زمانی است که میتوانیم علم بیاموزینم-چیزهای زیادی یاد بگیریم و تلاش کنیم و برای خود و کشورمان مفید باشیم.نباید زمان را بیهوده از دست بدهیم تا این دوران زیبا خراب شود و از دست برود.

شعر با بهاری که میرسد از راه سروده محمدجواد محبت است.

محمد جواد محبت:

کودکی و تحصیلات را در کرمانشاه گذراند و سپس به عنوان معلم در روستاهای قصر شیرین به خدمت مشغول شد. شعرهای او از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ در مجلات توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و هفته‌نامه مشیر چاپ می‌شد. از سال ۶۲ به گروه مولفین کتاب‌های درسی پیوست و آثاری از او در کتاب‌های دوم، سوم و چهارم ابتدایی درج شد. محبت همچنین در زمینه نقد شعر و قصه‌نویسی فعال است. او از آغاز فعالیت خود تا به امروز با کانون شعرا و نویسندگان امور تربیتی اداره کل آموزش و پرورش کرمانشاه و انجمن‌های ادبی رشید یاسمی، شعر جوان و ادیبان ایران همکاری داشته‌است.[۱] وی یکی از چهار شاعری است که جایزه شعر فروغ به او اختصاص یافته‌است. وی از شاعران توانا و چهره‌های ماندگار و نام آشنای کرمانشاه و کشور است [۲] وی دارای دیپلم از دانشسرای مقدماتی است و پس از طی مراحل تحصیل به استخدام آموزش و پرورش درآمد

دانش های زبانی و ادبی:

نهاد واژه یا گروهی از واژگان یک بند است که دربارهٔ آن خبری می‌دهیم[۱]. هر بند(جمله ساده) دارای دو بخش نهاد و گزاره است. نشانهٔ نهاد هم‌خوانی آن با شناسه‌است. نهاد معمولاً پیش از گزاره می‌نشیند.

نمونه: دانشجویان به اردوی علمی رفتند

 

گزاره در دستور زبان پارسی خبری است که دربارهٔ نهاد داده می‌شود. هر جمله از دو بخش نهاد و گزاره تشکیل می‌شود. گزاره یک فعل دارد که هستهٔ جمله می‌باشد

نکته دوم:

مراعات نظیر:

مُراعات نَظیر آوردن واژه‌هایی از یک دسته است که با هم هماهنگی دارند. این هماهنگی می‌تواند از نظر جنس، نوع، مکان، زمان و یا همراهی باشد. مراعات نظیر سبب تداعی معانی است. مراعات نظیر پرکاربردترین آرایه در ادبیات فارسی است و در اشعار سعدی، مولوی، حافظ و فردوسی بسیار یافت می‌شود. (نام دیگر مراعات نظیر تناسب میباشد.)

نمونه:

بسی تیر و دی‌ماه و اردیبهشت برآید که ما خاک باشیم و خشت

مراعات نظیر آوردن واژه‌های فراخور هم است در شعر مانند جمع شدن خسرو با شیرین و لیلی با مجنون و گل با بلبل در یک شعر و فرق آن با پی‌آوری در اینست که در مراعات نظیر نیازی نیست که واژه‌ها درپی هم بیایند از این‌رو ممکنست در یک شعر پی‌آوری و مراعات نظیر بر هم منطبق گردند در این صورت زیبایی شعر بیشتر می‌شود مانند:

نمونه از فردوسی:

ز شمشیر و گرز و کلاه و کمر ز خود و ز درع و سنان و سپر

نمونه از سعدی:

ابر و باد و مه و خورشد و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
باد بوی سخن آورد و گل و سنبل و بید در دکان به چه رونق بگشاید عطار


در بسیاری از موارد مراعات نظیر با تلمیح همراه است و این نیز از گونه‌های زیبایی مراعات نظیر است

 

نکات املایی:

کتاب درس فارسی یکی از منابع شناخت املای واژگان است.

یکی از راه های تقویت املا پرورش مهارت خوب گوش دادن است.

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلام.من نیکی هستم دانش اموز پایه هفتم دبیرستان فرزانگان شهر بندرترکمن(خودم فارسم) این وب مخصوص کلاس ادبیاتم هست و من مطالب ادبیت هفتم رو در اینجا قرار میدم.اگر مایل به تبادل لینک هستین تو نظرات بگین. امیدوارم خوشتون بیاد. باتشکر از دبیر عزیزم:خانم اونق
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    کدوم بخش ادبیات رو بیشتر می پسندید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 2,038
  • بازدید کلی : 45,619